رودخانه کلمات

اینها شعر نیست

اینها امضاهایی است برای یادگاری

بر درودیوار برف ودرخت

و ما شاعرها

کارمان بر خلاف همه انسانهاست

بهترین گواه این جمله

انس شاعر است با سفیدی برف

در یک زمستان پر اتفاق

در گوشه ای از بادهای نیلوفری

هم بازی ماه وماهی

در کنار

رودخانه سپری شده کلمه ها

محدودیت

اندامی خواسته یا نا خواسته

در زیر نور مهتاب

در خیا بانهای پر کلمه

با کبو تر ها

هم سفر برگها....

 

گلی روبروی من است

و کتابی در دستم

واندامی که

خواسته یا نا خواسته

در چند کلمه محدود  می شود