میر علمدار
ای ماه بنی هاشم
ای ماه بنی هاشمی ای میر علمدار
ای خاک کف پای تو ایینه دیدار
مارا چه و در مدح شما قدرت گفتار
ابی هم اگر ریخته از ابر گهر بار
از ابر عنایات شما گشته پدیدار
من کیستم اهنگ تمنای تو هستم
در بی خبری واله و شیدای تو هستم
چون خار لب باغچه گویای تو هستم
یک جان ضعیفم من و در پای تو هستم
ارامش جان منی ای جلوه دادار
در خیمه به امید نشستم که بیایی
ایینه اندوه شکستم که بیایی
از هرکه به غیر از تو گسستم که بیایی
دل را به تمنای توبستم که بیایی
از علقمه با اب که رفتی سوی این کار
ای یار که یار تو حسین است و تواش یار
دلدار تو او هستی و او هم به تو دلدار
پیدا نشد ای ایینه از شدت دیدار
بین تو و او عاشق و معشوق پدیدار
بسیار در این اینه من کرده ام انظار
تو یاور و کو چکترو او پیر و امام است
تو ماه تمامی ولی او مهر تمام است
تو بسته به او قامت و او روح قیام است
بر دست تو هرچند که امید خیام است
اما تو خودت سخت به ان شاه گرفتار
ای انکه مرا نور دل و نور دو عینی
نه مستحق ناله و نه طالب شینی
تو زاده مردانگی شاه حنینی
تو محسن نا دیده چشمان حسینی
ان محسن جان داده میان در و دیوار
الله که نور است و جلیل است و جمیل است
در دایره حسن به دیدار تو بنشست
هر انکه به دیدار جمال تو نظر بست
در دایره لطف حسین ابن علی هست
وین دایره را دست علمگیر تو پرگار
الهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
تو نگو ما را به دان شه بار نیست