میلاد امام رضا علیه اسلام
سلام
با ارزوی بهترینها برای شما دوست عزیزی که گاهی سری به این وبلاگ میزنید
وبزرگوارانه نوشته های مرا میخوانید
حقیقت امر نه حالی بود برای نوشتن و نه هوایی برای بودن
تنها بهانه ای که مرا به این سطور واداشت میلاد پربرکت امام هشتم شیعیان
حضرت علی ابن موسی الرضا بود و بس
من هیچ نسبتی با این امام مهربان نداشته باشم سالهای سال از سایه پر مهرش
استفاده برده ام و به همسایگیشان مفتخر بوده ام
واین حق بزرگی است بر گردن من وتمام مردم شهرم و بر خودم فرض میدانم حتی
شده با چند شکسته بسته شعری عرض ارادتی داشته باشم به ساحت ملکوتی اش
جای شما خالی مشهد در این شب و روز عید
خیابانها چراغانی مردم در تک و تاب ورفت و امدها زیاد
یکی شیرینی پخش میکند یکی شله زرد نظری میدهد و عده ای هم راه حرم اقا را در پیش دارند
به کوی رضا جان صفا می پذیرد
دل انجا فروغ خدا می پذیرد
اگر مستمندی بیا بر در او
که این پادشا خوش گدا می پدیرد
خدا قسمت همه شما کند چنین ایامی مشهد مهمان کرامت رضوی
عرض بندگی به حضور شان غزلی کوتاه است از گذشته که تقدیم میشود
تا یار چه را خواهد و میلش به چه باشد
لالم بیا و مرگ صدا را قبول کن
دستم بلند گشته دعا را قبول کن
اهم یکی از اینه های تو را گرفت
داغ تمام اینه ها را قبول کن
ای استانه تو بهشت ملایکه
این مانده رانده از همه جا را قبول کن
نذر تو کرده ام همه بود و نبود را
نذر گدای بی سرو پا را قبول کن
هرچند لایق تو نبوده دلم ولی
سوگند می دهم که خدا را قبول کن
تو نگو ما را به دان شه بار نیست